Wednesday 21 December 2011

Yalda=Mitra Birthday :D

شب یلدا

یادگار آئین مهر و سالروز تولد مهر، بزرگ ایزد ایران باستان،

بر مهرپیشان مبارک باد

Tuesday 22 November 2011

Oh! my Man

پر از لحظه هاي با تو بودنم
آغوش بگشا
تن خسته ي اين پير
آغوش جوانت را زمزمه مي كند

حرير تن حوا
كهنه پشمينه ي اين دلقك پير

سوداي شاهي داشت
رسواي سال هاي عاشقي

  

Gravitation

دست ِ كم نيوتن قانون جاذبه را كشف كرد
تو حتي چشم هاي خيسم را كشف نكردي
اميدوارم خوشبختي تو را كشف كند

Tuesday 18 October 2011

Scarps of Saltcellar


نمك خوردي

نمكدان شكستي

اقلا تكه هاي شكسته رو جمع كن

Wednesday 21 September 2011

Return

بيا

بيا

بيا

بيا
.
.
.
نه ديگه زيادي جلو اومدي

هي تو!ا

تو بيا ... بيا ... بيا ...... اُه نه

Friday 16 September 2011

First puff

استكان كمر باريكشو پر كرد، يه نبات توش انداخت
هنوز داغ بود
فندك شو روشن كرد، اولين پك رو كه زد، تا اونجايي كه مي تونست نفس كشيد، داشت سرفه اش ميگرفت، سعي كرد سرفه نكنه و عزمشو جزم كرد تا تمام دود سيگارو بده بيرون، موفق شد
ظاهرا كه اينطوري بود!
روي كاناپه ولو شد، پاي چپشو تكيه داد به پشتي كاناپه و پاي راستش رو زمين بود، يه جورايي طاق باز دراز كشيده بود، ياد اون وقتايي افتاد كه طاق باز ميشد و فريدون روبروش مينشست و ساق پاهاش روي شونه هاي فريدون ميافتاد
يه پك ديگه زد تا اين تخيلاتش بپره، ديگه پك زدن واسش راحت تر شده بود، يه پك ديگه و يكي ديگه
نصف چاي نباتم سركشيد، و رسيد لحظه اي كه بايد پك آخرو ميزد
اما اينبار هم سرفه اش گرفت
هنوز به پك زدن عادت نكرده
فقط يه پك براش لذت بخش بود
اونم پك اول

Saturday 10 September 2011

Game Over

آ: بيا بريم
ب: باشه بريم

آ: خيلي خوبه
ب: آره عاليه

آ: دوستت دارم
ب: باختي!ا


A: Let's go!
B: ok

A: It's great!
B: Yeah! excellent

A: I Love you
B: You loss!

Saturday 3 September 2011

Friday 2 September 2011

Smoke of kindness

و مهرباني همچو دودي كمرنگ فضا را پوشاند
چه زيبا بود
لحظه اي كه تو را در ميان دود ديدم

Twinkle of Stars

ستاره ها سوسو ميزدن
چشماشو بست
قلبش سوسو زد

Jesus Christ

زاده شدي
خرسند شدم
دست فروشان معبد را راندي
تحسينت كردم
به صليبت كشيدند
دلم گرفت
اما
وقتي گفتند تاوان گناهان مرا داده اي
خشمگين شدم

My Heart

بوي شير ميده
هنوزم كه هنوزه
بوي شير ميده

كلي قهوه قاطيش كردم اما بازم
بوي شير ميده

گفتم شايد يه حبه هل بوشو عوض كنه اما بازم
بوي شير ميده

توش گلاب هم ريختم
اما بازم
بوي شير ميده

قلب كودك خاكستري من هنوزم
بوي شير ميده

Cigarette

همه جا تاريكه
وقتي نفس ميگيرم
سرخ ميشه و نوراني تر
وقتي لب ازش بر ميدارم
انگار ميخواد جون بده
دوباره لب ميخواد
باز لب هامو روش ميذارم
يهو خاموش ميشه و تلخ
اينم بايد بره پيش دوستاش
تن سردش روي تلي از خاكستر واسه هميشه خاموش ميشه

Thursday 1 September 2011

Happy Birthday

معمولا همه چي يهو شروع ميشه
همين يهو شروع شدنم قشنگي خودشو داره
مثل يهو اومدن خودم به اين دنيا
يا مثل شروع شدن همينجا
تولدت مبارك عزيزم 
تولد جفتمون همين امروزه



 Some things usually start fast
 It is nice to get a quick start
 Like my birthday
 or Such as birth here
 Happy Birthday dear!
 We both have birthdays today