زاده شدي
خرسند شدم
دست فروشان معبد را راندي
تحسينت كردم
به صليبت كشيدند
دلم گرفت
اما
وقتي گفتند تاوان گناهان مرا داده اي
خشمگين شدم
خرسند شدم
دست فروشان معبد را راندي
تحسينت كردم
به صليبت كشيدند
دلم گرفت
اما
وقتي گفتند تاوان گناهان مرا داده اي
خشمگين شدم
No comments:
Post a Comment